هنگ
مغزم قفل کرده
کارهایی رو انجام می دم که می دونم نادرسته
هیچ چیز اضطراب آور تر ازانجام یه عمل ناشایست نیست
گاهی فکر می کنم یه دمپایی فروش هم
محکم تر از من به زندگیش چسبیده
تنهایی
گاهی اوقات فکر می کنم این لغت بار منفی داره
چرا که برای من یاد آور واژه هایی مثل غربت
جدایی، متارکه ،بایکت و ... است
کسانی عقیده دارند تنهایی یک واژه ی مثبت است
توضیح دادن در این مورد کلید قفل مغز منو می طلبه
مغزم قفل کرده
لب هام هنوز گاهی می لرزه
ساق پاهام که زمانی قوی و سرزنده بود کرخت و سبک شده
مطلبم درمورد تنهایی رو نخونده فرض کنید
تنهایی حسی هست مثل حسی که شاید این صخره داشته باشه
خیلی بده وقتی این جمله مثل یک قطعه موسیقی تو ذهنته
یه دمپایی فروش هم محکمتر از من به زندگیش چسبیده
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home