سوزن ته گرد
کشیدش بیرون
کوچیک و تیز و تمیز بود
فکر کردم زده به سر انگشتش ولی سرانگشتش سالم و بی زخم
فقط خون می ریخت. نشست رو صندلی و مچ پلاستیکی عروسکو محکم گرفت تو دسش
چاقو رو از پهنا کشید رو رگای سه شاخه شده ی نقاشی شده ی مچ عروسکه
و من سر دم شد
کوچیک و تیز و تمیز بود
فکر کردم زده به سر انگشتش ولی سرانگشتش سالم و بی زخم
فقط خون می ریخت. نشست رو صندلی و مچ پلاستیکی عروسکو محکم گرفت تو دسش
چاقو رو از پهنا کشید رو رگای سه شاخه شده ی نقاشی شده ی مچ عروسکه
و من سر دم شد
نگا کردم دیدم لباس خواب توری تنمه و پاهام برهنست
گفت : حالا یاد گرفتی ؟
اومدم برگردم دیدم زمین پر سوزن ته گرده
اومدم برگردم دیدم زمین پر سوزن ته گرده
3 Comments:
in yani chi har chi mikhoonam nemifahmam.
ye kahb boode?
ki naghshe aroosak ro dare?
azizam kheily ghashng minevisi
movafagh bashi
This comment has been removed by a blog administrator.
اره یه خوابه . منم نقش عروسکو ندارم . عروسک شی کمک آموزشیه
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home