Saturday, July 22, 2006

kiss shop

دیشب خواب دیدم هم بازی دوران بچه گی اومده دیدنم
با هم رفتیم بیرون . خشک و رسمی بود
رفتیم نزدیک خونه، جایی که به گمونم کیس شاپ بود
یه اتاق با چند تا صندلی .اون جا بهت
ابزاری می دادن شبیه نقاله خیلی کوچیک که بدون در نظر گرفتن
گوشت و جسم چشم به طور عمودی وارد چشم می شد
و واسه کسایی بود که می خواستن موقع بوسیدن، چشای تمام باز
داشته باشن .و کیسه ها. کیسه های نقره ای نازک که به
اندازه ی دو تا کله جا داشت و می کشیدن رو سرشون
اجازه نداشتی لخت بشی . هر جفتی می بایست یکی از این کیسه می داشت
من و علی ماتمون برده بود . دختری رو دیدم که از مغازه اومد بیرون
چند بار پلکاشو به هم زد و شی کوچیک نقاله مانندو از چشاش در اوورد
و دور انداخت .توی خونه علی آماده میشد نمونه امضا شو بم نشون بده
یه قرقره آوورد با یه مداد . سخته بتونم توصیف کنم اون چه طور با یه قرقره و مداد
در یه حالت رقص گونه یه دلقک خندان کشید. ولی کارش و اون چیزی
که تو خواب دیدم کمتر از یه تردستی ماهرانه نبود
یه نفر زنگ می زد
مامان بود
هی زنگ می زد
زنگ می زد
زنگ می زد
خوابم حرووم شد
تو خوابم زنگ می زنن

5 Comments:

At 10:25 PM , Anonymous Anonymous said...

khab haye khob hamishe bas nesfe bemonan...bazy vagta say mikonam dobare bekhabam bagiasho bebinam vali nemishe...

 
At 4:31 AM , Anonymous Anonymous said...

ميشه به خاطر اون پستت در مورد دی جی نگار دهنتو طلا بگيرم؟! ميدونی... جالبه! جايی که "شبهه استفاده ابزاری از تصوير زن" باعث تعطيلی يه نشريه ميشه، سوء استفاده آشکار از يه بچه (که اگه بخوای حتّی ميتونی به سوء استفاده در راستای ارزای تمايلات جنسی هم بکشونيش) به هيچ جا برنميخوره!!!

 
At 10:51 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام دوست خوبم .
جالب بود و زیبا نوشتی .


خبرمون کن .

 
At 2:36 PM , Anonymous Anonymous said...

vasate khabhaye khube man ham,ya telephon zang mizaneh,ya saat! ya kasi yeho sedam mikoneh:(
manam digeh kam kam shaba bayad ghors bokhoram.

 
At 7:51 AM , Anonymous Anonymous said...

hendoone zire baghal gozashtano janebdarie maskhare o pachekhari o in sohbata,dg dare mozhek mishe ye khorde,na?!

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home