Thursday, January 18, 2007

نیاز به ور زدن

با بابا رفتیم سمینار مجتمع فنی . لامذهبا سرو از کمر می برن
دوره طراحی صفحات وب ترمی دو ملیون
دو سه روزه حرف نزدم
دلم واسه حرف زدن تنگ شده
. یه زمان یادم میاد به یکی می گفتم دلم می خواد کلی کار سرم بریزه
طوری که نتونم به چیزی فک کنم . طوری که فرصت حرف زدن هم نداشته باشم
این طوری مغزم آروومه . به تنها بودن فک نمی کنه . به نیازای جنسیش فک نمی کنه
به این که چه قدر مغزش تنگه واسه یکی فک نمی کنه
بنابرین وقتی استاد تعداد پروژه ها رو دو برابر کرد تنها کسی که تو دلش خوشحال شد احتمالا من بودم

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home