Tuesday, May 01, 2007

امروز ظهر از در یه جگرکی رد می شدم
یه لحاف دوز بند و بساطشو گذاشته بود دم درش و داشت
جیگر می خورد
همین طور که رد می شدم شنیدم که لحاف دوزه از یارو جیگریه میپرسه
دوغ گرونه؟
دلم کباب شد
مرده شوره این دنیای سرمایه داری رو ببره
*********************************
من تو یکی از این کلاسا
از یه پسره به قول فریال، دوسم ،زشت و دچار سوء تغذیه خوشم اومده
برام مهم نیست فریال یا بقیه چی میگن
مهم اینه که دارم مث یه اثر هنری باهاش برخورد می کنم
که هر چند می تونه اون اثر چیزی بیشتر از یه خط خطی نباشه
اما زیباست .
اون زیباست
*********************************
من تنها کسی نیسم که بارها تو عشق سقوط می کنه
و باز با پررویی تمام بلند میشه
و عاشق میشه
تا برسه به دوستت دارما
من رسما یه عاشق پیشم
***********************************
این روزا
فقط سه چیزه که آرومم می کنه
فکر کردن به عشق
خلاقیت
و کار
************************************
چه فایده داره هر روز بگی وای چه جامعه ی گندی
باید بتونی با تمام وجود روی یه گوشش تاثیر بذاری

3 Comments:

At 6:47 AM , Anonymous Anonymous said...

آخريه ت رو هستم. واقعا.
---
كار. نگو اينو اينقدر. جيگرم كباب ميشه.
---
ببينم. عاشق پيشه اگر اين نيست پس چيه؟ در ضمنتو عاشق پيشه هم نيستي. توهم عاشق پيشگي داري.

 
At 4:41 PM , Blogger Unknown said...

akhario khub umadi,harchand dar hadde ye shoare!
dari marxist mishi,omidvar konandast!

 
At 5:06 PM , Anonymous Anonymous said...

یه سال پیش از اینجا ردّ شدم و به خاطرش یه بحث مودبانه باهاتون داشتم ...
پس از مدّتها که دوباره گذرم به اینجا افتاده، هنوز هم می شه چهره ی یه شاکّی عاصی رو از لابلای نوشته ها تشخیص داد ...
چهره ی کسی که بعد از یک سال، هنوز داره خودش رو شکنجه می ده ...
وقتی کوچیک بودم ، همیشه به زندگی و امکانات در حدّ متوسّط راضی بودم. بنابراین، همیشه در عمل، حدّاقل ها نصیبم می شد ...
شما که از بین همه ی جوون ها، به قول خودتون، بدترین شون و زشت ترین شون رو انتخاب می کنین، در نهایت چی نصیب تون می شه؟ ...
برید دنبال نمره ی یک و مطمئن باشین نمره ی دو به پایین گیرتون می یاد ...
از خوندن دوباره ی مطالب تون خوشحال شدم ...

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home