جایی که پیاده رو به پایان می رسد
Sunday, May 29, 2005
کلمات تاريخ مصرف دارن
ماشين تحريري که هر روز نامه هاي منو تايپ مي کنه
کلمات تاريخ مصرف دارن
نامه هايي که هيچ وقت به دست تو نمي سه
کلمات تاريخ مصرف دارن
دستهايي که روزهاي دراز بوسه باران لبهاي من بود
کلمات تاريخ مصرف دارن
تنها تويي که تازه و نو مي ماني حتي در ميان سالي
Saturday, May 28, 2005
عروسک بازی
وقتی عموزاده ی ناشا عروسک بازی می کنه
عروسک زشته همیشه میمیره یاباید بگه ببخشید مگر نه خفه میشه
Thursday, May 26, 2005
دوست
دوست کسی است که همه ی اسرار تو را بداند
و با این وجود تو را دوست داشته باشد
در ضمن دوستت دارم از اچ.جکسون براون
Tuesday, May 24, 2005
پدر
مهمترین کاری که یک پدر برای فرزندانش می تواند بکند
این است که مادرشان را دوست داشته باشد
از کتاب "در ضمن دوستت دارم " از اچ.جکسون براون
Sunday, May 22, 2005
پنج سالگی
داره باروون میاد
من به سادگی یه بچه ی پنج ساله به خواب می رم
و عجیب ترین خواب های عمرمو می بینم
شبا می ترسم برم تو رخت خواب
یه شام سبک می خورم و
چراغ خوابو روشن می ذارم
Friday, May 20, 2005
Sunday, May 15, 2005
مازوخیسم
باید منتظر موند
با تمام عطشت نباید دست به کاری بزنی
باید منتظر موند
تازگی ها فکر می کنم دچار یه نوع مازوخیسم خفیف شده ام